... halla زان سو همان الله است ...

شعر تری تقدیم به تکسوار جاده عشق

سه شنبه 30 آذر 1395
17:41
مجید شجاعی

ای امام نازنین ای مهدی صاحب زمان
در فرج تعجیل کن کامد به لب جان جهان
سوسن و سنبل دگر افسرده است و برگ ریز
شد کمانی از غمت بالای آن سرو روان
بلبلی کز فیض تو آموخت روزی او سخن
نک به کنجی بی بیان آهش رود تا آسمان !
مثل زر شد روی بستان و گلستان جهان
رنگ دستار تو گیرد گر بیایی بی گمان !
گر بیایی قامتت برپا کند یوم الجزاء
هم به قد قامت بماند چون مؤذن در اذان
دلبران بازارشان از دیدنت گردد کساد
چون ز تو آموخت باید دلبری ای جان جان
آنکه دم زد از مدینه ی فاضله اما نشد
گو بیا جنت نگر اندر زمین ، آخر زمان
حلقه زن بر گرد تو فرزانگان رخ در رخت
بنگر اینک دور عشق و عاشقی در انس و جان
ریزد از لبهای دردانه ی نبی در و گهر
میدرانند از لقائت جیب خود دردی کشان
نقطه ی پایان ندارد زانکه رسم عاشقی
می کنم خال لبت را اختتام داستان .

● سروده شد در ظهر روز جمعه ، در مدرسه دارالشفاء قم . در مورخه ی 14 مهرماه سال 1385 هجری شمسی ، مصادف با 12 رمضان المبارک سال 1427 هجری قمری .

• تقدیم به همه ی دوستان گلم : مجید شجاعی •

[ بازدید : 513 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]